آزاده بهرامی: ژتون غذای حضرت برای زائران و مجاوران امام‌رضا(ع) حکم کیمیا را دارد. افرادی که به پابوس امام هشتم آمده‌اند برای چشیدن طعم متبرک غذای مهمانسرای حرم لحظه‌شماری می‌کنند.

آشپز

خيلي‌ها هم لقمه‌‌هاي غذاي حضرت قسمت‌شان شده و عطر و بوي معنوي آنجا براي هميشه در خاطرشان مانده است. صحن هدايت از مكان‌هاي پررفت‌وآمد حرم است كه مهمانسراي حضرت در آنجا واقع شده. تقاضاي حضور در فضاي معنوي مهمانسرا هميشه چندبرابر عرضه ژتون‌‌هاي آن است.

كمي كه از اين صحن دور شويد حال‌وهواي معنويت و عطر عاشقي در فضا پراكنده است؛ عطري كه در كمتر جايي نظير آن احساس مي‌شود؛ بوي عنبر و كندر كه به‌خصوص در مناسبت‌ها بيشتر در مشام جان مي‌نشيند. اما چه كساني اين عطر را در هوا مي‌پراكنند؟ عطر مضاعف عاشقي حرم حاصل زحمات كيست؟ پشت توزيع روزانه تا 25هزار پرس غذا و حريم همواره معطر رضوي چه كساني هستند؟ با غلامرضا هنرور سرآشپز حرم رضوي و احمد مقصودي عودسوز آستان قدس ساعاتي رابه گپ‌و‌گفت نشستيم.

  • تبرك و تلنگر

آنها كه به ضيافت مهمانسراي حضرت، مهمان بوده‌اند مي‌دانند كه براي ورود به مهمانسرا بايد از راهرويي طولاني بگذرند؛ راهرويي كه با ميله‌‌هايي بلند از فضاي صحن هدايت جدا شده است. جلوي نرده‌ها ژتون‌ها كنترل مي‌شود و نگهبان‌هايي با كلاه‌هاي سفيد به استقبال مهمانان مي‌آيند و خادمان سرمه‌اي‌پوش نظم را در ورودي مهمانسرا برقرار مي‌كنند اما مسير ما جداست‌؛سوژه ‌ما هر روز از ورودي باب‌الرضا چشم بر گنبد طلا تعظيم‌كنان و ذكر بر لب وارد مي‌شود.

غلامرضا هنرور در مسير برايم توضيح مي‌دهد كه هر روز آفتاب نزده، بعد از بوسيدن فرزندانش راهي حرم مي‌شود. مي‌گويد: «هر روز فكر مي‌كنم كه بار اول است به آشپزخانه حرم مي‌روم و مثل همان سال82 كه آزمون استخدامي سرآشپزهاي حرم بود، هيجان دارم. من در رستوران‌‌هاي اطراف حرم كار مي‌كردم و تصور هم نمي‌كردم كه آنقدر پيشرفت كنم كه همه زائران از دستپخت من بخورند. من از كودكي عاشق آشپزي بودم. در غياب مادرم، براي خودم و برادرانم غذا درست مي‌كردم.

در نوجواني در تابستان‌ها در فست فودها و آشپزخانه‌‌ها كار مي‌كردم تا اينكه كم‌كم توانستم در هتل‌‌هاي 4 ستاره و 5‌ستاره، حرفي براي گفتن داشته باشم. وقتي به سربازي رفتم هم آشپز بودم تا جايي كه عدس پلوي سربازخانه محل خدمتم ساچمه‌پلو نبود»!

در بدو ورود به آشپزخانه، دوباره وضو مي‌گيرد. مي‌گويد: «قداست آشپرخانه آنقدر زياد است كه حد ندارد! معلوم نيست غذايي كه مي‌پزيم، سر از كدام نقطه ايران درآورد يا چه‌كسي آن را بخورد. وقتي مي‌بيني زائري با اشك، غذا را مي‌گيرد، جگرت آتش مي‌گيرد و بيشتر از قبل پي مي‌بري به اينكه كجا خدمت مي‌كني».

مي‌گويد: «اينجا كسي بدون وضو وارد نمي‌شود، همه با عشق مي‌‌آيند؛ براي كار در چنين جاهايي با اين حجم عظيم بايد عشق باشد. در حرم رضوي 2‌مهمانسرا وجود دارد؛ يكي غدير و ديگري حرعاملي . من علاوه بر آشپزي در حرم جانانم (منظورش امام هشتم است) در آشپزخانه‌هاي مركزي نجف، كربلا، مكه، مدينه و دمشق هم براي زائران غذا پخته‌ام و عشق كرده‌ام، اما عشق در اينجا تمامي ندارد».

اينكه مي‌گويد آشپزها، كمك‌ها و كارگران همه با عشق كار مي‌كنند، به‌چشم ديده مي‌شود؛ صدها ديگ روي اجاق است و وقتي ظرفي جابه‌جا مي‌شود يا در ديگي برداشته مي‌شود، ذكر صلوات فضا را عطرآگين مي‌كند.هنرور مي‌گويد: «اين آشپرخانه بي‌‌شك يكي از تميزترين و مدرن‌ترين آشپزخانه‌هاي دنياست. تمام مراحل پخت برنج از شستن و آبكشي تا دم‌كشيدن توسط دستگاه‌هاي تمام اتوماتيك و مكانيزه انجام مي‌شود و حتي خردكردن گوشت با دستگاه صورت مي‌گيرد. روزانه 5‌تن گوشت و برنج، يك‌تن كره و هزاران كيلو موادغذايي ديگر صرف پخت مي‌شود كه افتخار سرآشپزي و نظارت بر پخت اين مواد با من است.»

هنرور كه در دهه چهارم زندگي سرآشپز ارشد حرم است، راز عطر و طعم متفاوت غذاي حرم را در عشق مي‌داند و مي‌گويد: «در اينجا هم مانند بهترين رستوران‌ها و هتل‌ها، از مواد درجه يك استفاده مي‌كنيم، اما طعم به‌يادماندني غذاي حضرت، فقط و فقط عنايت خدا و نظر آقا علي‌بن‌موسي‌الرضا(ع) است و همين لطف پروردگار باعث شفاست، نه بهترين مواد يا بهترين سرآشپز و خدمه! غذاي حضرت، هم تبرك است و هم تلنگر»!

هنرور مي‌گويد: «فيش غذاي حضرت به خيلي از كساني كه در قالب كاروان‌هاي پياده به مشهد آمده‌اند، هديه مي‌شود كه در اين بين مسافران فرودگاه‌ها، ترمينال‌ها، هتل آپارتمان‌ها و... هم هستند. برخي هم قسمت‌شان نمي‌شود كه اميدوارم قسمت‌شان شود».

در طول 14سال خدمت در آشپزخانه، شايد 2 يا 3 بار غذاي حضرت را به خانه برده است. هميشه كساني دم در هستند كه به سفره نرسيده‌اند و هنرور نمي‌تواند از كنار آنها بي‌تفاوت بگذرد. چشم مي‌گرداند و كهنسالي يا بيماري مي‌يابد و سهم هرروزه‌اش را به آنها مي‌دهد.

مي‌گويد: «با اينكه مشهدي‌ام تا روز قبل از آزمون عملي استخدام در حرم، حتي يك‌بار هم غذاي حرم قسمتم نشده بود. در روز آزمون از من خواستند باقالي‌پلو با گوشت درست كنم. بعد از اتمام كار، يك ظرف از غذايي كه خودم پختم، به من دادند و آن نخستين غذاي حضرت بود كه نصيبم شد. به همسرم زنگ زدم كه به خانه مادرم برود تا با مادر و همسر و فرزندانم همگي با هم آن را بخوريم».

  • عطر دل‌انگيز از تنهاترين خادم حرم

از آشپزخانه كه بيرون مي‌زنيم عطر عود و عنبر مشام جان را پر مي‌كند. قرار بعدي با عودسوز حرم است؛ حاج‌احمد مقصودي كه سال‌هاست از اتاق زغال معطرترين عطرها را در حرم مي‌پراكند. سراغ او مي‌رويم كه سرش از هميشه شلوغ‌تر است و ده‌ها عودسوز را براي مراسم خطبه‌خواني خاص حضرت در شب شهادتش آماده مي‌كند.

عودگرداني كه از زيباترين مراسم روضه منوره و اماكن متبركه است برعهده عده خاصي از خادمان حرم است. اين مراسم در روزهاي شهادت، اعياد، حضور مهمانان ويژه، جشن‌ها و گاهي استقبال از مردم و مسئولان برگزار مي‌شود. همين عودگرداني به‌ظاهر ساده، كاري زمان‌بر و سخت است. همه عطري كه از روضه منوره مي‌آيد حاصل زحمات حاج‌احمد مقصودي است؛ پيرمرد دلباخته‌اي كه صحن كوثر هر روز شاهد تنهايي‌هاي اوست. او كه هرروزش را در اتاق زغال به شب مي‌رساند، حكايت غريبي دارد. در حرم يار است و دلتنگ ياري ديگر. او پيش از آنكه در بهشت رضا(ع) خدمت كند، 20سال خادم حرم حضرت‌علي(ع) در نجف اشرف بوده است. 65 بهار ديده است و با نخستين نگاه پي به ذات مهربانش خواهيد برد تا جايي كه سادگي، صفا و صميميتش حيرانتان مي‌كند. او 32سال است در خدمت آستان قدس رضوي است.

حاج احمد مي‌گويد: «6ساله بودم كه همراه خاندان مادري پاي پياده به نجف مهاجرت كرديم. در 13سالگي، خادم بارگاه هماي رحمت، حضرت‌علي(ع) شدم. 20سال خادم رسمي حرم نجف بودم. در دوراني كه امام‌خميني(ره) به نجف تبعيد شده بودند من هر شب ايشان و پسرشان را در حرم مي‌ديدم. با شروع جنگ به زادگاهم مشهد برگشتم. يك سال‌ونيم بعد از بازگشتم به واسطه آقاي رضواني از خادمان حرم رضوي كه قبلا مرا در نجف ديده بود به آستان معرفي شدم. چند سالي با عشق در بخش نظافت حرم بودم، مدتي هم در مهمانسراي حضرت و از آن به بعد به اتاق زغال در صحن كوثر آمدم».

  • قرار هر روزه

حاج‌احمد مي‌گويد: «هر روز ساعت7 صبح به صحن كوثر مي‌روم كه اتاق زغال در آن قرار دارد. 2 منقل بزرگ در اتاق است كه در منقل، هميشه زغال آماده است، چون هر لحظه ممكن است تماس بگيرند و بگويند بايد عودسوز را آماده كنم. براي آماده‌سازي‌ عودسوز مقداري زغال، اسپند، عود يا كندر مي‌ريزم و درپوش مخصوص را روي دستگاه عودساز قرار مي‌دهم. شايد اين كارها ساده باشد، اما اگر مواد تركيبي، مقداري كم و زياد شود، بوي مطبوع به مشام نخواهد رسيد مثلا اگر كندر بريزم، از عود استفاده نمي‌كنم؛ به هر حال، كار قلق‌هاي خاص خودش را دارد. اينكه چقدر زغال باشد يا ميزان حرارت زغال‌ها چقدر باشد يا چه ميزان از عود، عنبر و اسپند بريزم، خودش فوت و فن مي‌خواهد! از صبح تا 7 شب،

30 تا 80 عودسوز آماده مي‌كنم و يكسره تنها هستم. قبل از رفتن به خانه هم زغال براي زماني كه من در حرم نيستم آماده مي‌كنم. هر عودسوزي هم كه استفاده مي‌شود بعد از برگشتن به اتاق زغال تميز مي‌كنم تا براي مراسم بعدي آماده شود و اين روال همه روزه و همه‌ساله من است كه فقط عشق استمرارش داده است».

زياد اهل حرف‌زدن نيست.‌گفت‌و‌گو را كوتاه مي‌كنم.كمي عود و عنبر و اسپند به من هديه مي‌دهد و راهي مي‌شوم. فراشان، دربانان و كفاشان با نظم خاصي در ايوان نقاره در صحن انقلاب ايستاده‌اند و شمع در دست به سخنراني واعظ گوش مي‌دهند. گروهي از خدام با داشتن لاله و شمع روشن، از مقابل چشم‌ها عبور مي‌كنند تا مراسم خطبه‌خواني را كه مخصوص 2 شب عاشورا و شب شهادت امام‌رضا(ع) است آغاز كنند. عطر عود و عنبر فضا را برداشته است.

کد خبر 389899

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha